از روزهایی که «گرفتهاست حوادث جهان مکان را»
مستندِ دیدنیِ «سفر من به ایتالیا»ي اسکورسیزی صحنهای دارد راجعبه شروعِ پخش فیلمهای ایتالیایی با زیرنویس انگلیسی در یکی از کانالهای تلویزیونی آمریکا٫ جمعهشبها٬ گمانم اواخرِ دههی ۴۰ میلادی٬ سالهای ابتدایی بعد از پایانِ جنگِ جهانیِ دوم. اسکورسیزی عکسهایی از پدربزرگ و مادربزرگش را نشان میدهد و روایت میکند تاثیر تصاویرِ این فیلمها را٬ روی زن و مردی که دههها قبل از سیسیل مهاجرت کرده بودند به آمریکا. احساسِ رهایی و خلاصی از وضعِ نشسته توی قاب تلویزیون و درهمتنیدگیش با عذابِ وجدان٬ اشک و احساسِ گناه... وسطِ این توصیفات و لابهلای صدای اسکورسیزی٫ خیام توی گوشِ من زمزمه میکرد: جان عزمِ رحیل کرد و گفتم بمرو گفتا چه کنم؟ خانه فرو میآید.