خواهر کوچیکه
خواهر وسطی رفته ینگهی دنیا و از آنجا که مسیول (؟!) تفریحاتِ سالمِ خواهر کوچیکه به حساب میآمد و حالا نگرانِ بیتفریح شدنِ خواهر کوچیکه٬ توی تلگرام خطاب بهش نوشت که با دخترداییها هماهنگ کند که برای کنسرت تیاتر سی برای او هم بلیط بگیرند؟ خواهر کوچیکه گفت که دختردایی ها مسافرتاند و بعد درد دلش گل کرد که دختر عموها بهش گفتهاند خواهرهات که نیستند بیا برویم خوشگذرانی! بهش گفتهاند بلیط کنسرت سیروان خسروی بگیریم یا مثلا فلان تیاتر کمدی؟ با کلی غر نوشت که آدم آنهمه پول می دهد میرود کنسرت سیروان؟ یا فلان تیاتر کمدیِ مسخره؟ گفت که وقتی دیده «سلیقه هنری»ش با آنها یکی نیست پیشنهاد داده بروند کارتینگ یا مثلا کافهای رستورانِ خوبِ باحالی چیزی! من که توی همهی این سالها بزرگ شدنِ دو تا خواهر کنار هم را٬ مکالمات دونفرهشان را از دست دادهام٬ حالا شاهد حرفهای دو نفرهشان توی گروه سهنفرهی تلگرام هستم و فکر میکنم که خواهر وسطی کی انقدر بزرگ شد که تنهایی برود ینگهی دنیا و «سلیقهی هنری»ِ خواهر کوچیکه کی شکل گرفت؟ کی انقدر بزرگ شد که دو تایی با مامان بروند کافه و رستوران و حرف بزن...