پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۱۸

از چند روزِ قبل

سرم سنگین بود و نشسته بودیم به حرف زدن . چند روز قبل‌ترش مامانِ « ر » دست برده بود لای طره‌های آبیِ جلوی موهام و گفته بود عاشقِ این شور‌‌ِ زندگی در من است . چند روز بعدترش نشسته بودم زیرِ دستِ جِس توی آرایشگاه . بهش گفتم کوتاهِ کوتاه کن . جِس مردد قیچی را لا به لای موهام دواند . سشوار کشید و آینه را گرفت پشت سرم . نگاه کردم و گفتم نه ! کوتاهِ کوتاهِ کوتاه، باز بزن .  قشنگ‌ترین، وحشی‌‌ترین و شجاع‌ترین تصویرم از خودم انگار با موهای کوتاهِ کوتاه و گوشواره‌های بلند بود . ماتیک قرمز و بلوز ِ یقه هفت .  Eyes wide shut کوبریک داشت پخش می‌شد . سرم سنگین بود و چانه‌ام گرم . حرف و حرف و حرف . از عاشقانه‌های پیش از هم می‌گفتیم و تمام شدن‌ها و رفتن‌ها . پرسید تا حالا به جز من و فلانی عاشقِ کسی شده‌ای؟   مکث کردم، خندیدم و گفتم متاسفانه نه !  نگاهم کرد و دست گذاشت روی دست‌ام و گفت نترس . گفت به آدم‌ها فرصت بده و ببینشان بی آن...