زورم نرسید به ننوشتن اش! :پی
آدم ها، هر کدام برای خودشان ویژگی هایی دارند که متمایزشان می کنند از دیگران! دوست ندارم این کلیت ِ جاری در کلام ام را اما، حکایت به همین کلیت است. ویژگی هایی هست کلیدی؛ به قولی کریتیکال پوینتزهای یک شخص/شخصیت. تو فکر کن مثلاً ادبیاتِ نگارش و گفتمان! علایق! لبخند! نگاه! شاید فِرِ موها حتی...- بیشتر منظورم آن ویژگی هاییست که شخص برای خودش به عنوان ِ شاخص در نظرشان می گیرد-
وقتهایی هست که اندازه ی مجموعه ی اشتراک ِ کریتیکال پوینتزِ تو و کس ِ دیگری زیاد می شود... خیلی زیاد... حداقل از دیدِ خودت! یا دقیق تر: فقط از دیدِ خودت! احساس می کنی که این «کَس» می تواند مثل ِ تو باشد برای دیگری... برای دیگران! این جوروقتهاست که شاید یک طوری بشوی! مثل ِ حالای من مثلاً!