قصارات

گاهی هزار و یک دلیل برای نوشتن و گفتن٬ زورشان به یکی دو دلیل برای سکوت نمی رسد.
کلا حرفهای نگفته ی آدم ها بیشتر است به گمانم!

بعضی وقت ها از سرِ پیری٬ خستگی٬ خوشی٬ دیوانگی٬‌هر چی اصلا٬ «آدم» دنبالِ بهانه های ریز و کوچکِ زمینی می گردد تا دلخور نباشد از مردم! این جور وقتهاست که یک هو سه تا تک نقطه ی آخرِ یک جمله می شود یک دنیا حرف٬ یک عالم دلیل! «آدم» خُل-وضع است دیگر٬ چه کنیم اش؟!

گاهی هم تاریک می شود آرام هوا٬ بی آنکه حواست باشد. 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"ناگزیر انسانِ بی‌گریز"

Memory is full!

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"