...

اشک هام را که پاک کنی٬
چشم هام را که قاب بگیرییُ
سرانگشت های تاول زده از فرطِ شمردنِ روزهام را که کنار بگذاری٬
می مانَد لب هام

نترس
جای نگرانی نیست
این یکی را خودم خوب می دانم
من سالهاست که در تمامِ عکس های عالم
لبخند زده ام...



۴/ تیر/۱۳۹۱
خانه - آمستردام

نظرات

  1. هولناک ئه! شروع ِ آرامی داره، احساس می کنی ناله ی ِ غریبانه ای برای مرهم ئه! اما غافلگیر می شی، به شدت هم غافلگیر می شی!

    الف.گاف

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چشمی بر هم گذاشتم و باز کردم. نهال ِ خانه ی ِ ما هم به زخمه های ِ تو سهی شده بود!
      من روز ها را به پیاله های ِ خودم پیمانه کردم، نه به "سر-انگشت های تاول زده ی ِ تو"!

      افشین

      حذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

"ناگزیر انسانِ بی‌گریز"

Memory is full!

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"