دو جرعه چای ها!

چند شب پیش خواستم بنویسم:
 اندر دوگانگیِ احوال و عدمِ استقرارِ قلب همین بس که چای زعفرانی را با تیرامیسو می خورم.
ننوشتم!
امروز توی مغازه ی عربی سرِ‌کوچه خرمای بم پیدا کردم! روی جعبه درشت نوشته بود: رطب مضافتی بم.
می دانی؟ 
گاهی وقت ها دو جرعه چای با خرما خودِ استقرارِ قلب است اصلا! :)





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*