این غربیای الکی...

دفعه ی اولی که توی فرودگاه گیر افتادم به خاطر از دست دادن پرواز منچستر-تهران بود و بعد از آن خیلی چیزها توی زندگیم تغییر...
دفعه ی دوم به دلیل یخ زدنِ بال هواپیما و تاخیر پرواز آمستردام-تهران ساعت های خیلی زیادی را به اجبار توی فرودگاه  سپری کردم و بعد از آن سرماخوردگیِ وحشتناکی گرفتم که تمامِ سفرِ کوتاهِ‌ تهران را تحت الشعاع قرار داد و به قولِ دوستان از دماغمان در آورد.
دفعه ی سوم که حالا باشد٬ به دلیل اعتصابِ‌ خلبانان ِ کشورهای شمالی پرواز ِ آمستردام-استکهلم  کنسل شده  و معلوم نیست که با این اوضاع بنده کی برسم به سر منزلِ‌ مقصود!
فقط امیدوارم «بعد» اش فقط «او» باشد و اینبار به خیر بگذرد! ;)

این غربیای الکی 

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*