بخشی از پستی که هرگز نوشته نشد!

فرق هست بین «رفتن» و «گریختن»! 
کسی که تصمیم به رفتن می گیرد و می رود٬ حواسش جمعِ رو به روست. کسی که خواسته برود هی سرک نمی کشد پشتِ‌ سرش را نگاه کند: می گذارد و می رود. می گذرد…
کسی که می گریزد اما٬ تمامِ طولِ مسیر٬ حتی اگر از هراس ِ دیدنِ چیزی یا کسی که از آن گریخته  بازنگردد و پشتِ سرش را نظاره نکند٬ باز هم بخشِ عظیمی از حواسش معطوفِ پشتِ سر است! آدمی که می گریزد٬ نمی گذارد٬ نمی گذرد٬ فراموش هم نمی کند…


حکایتِ «ماندن» هم که بماند…



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*