از صفحه ی اینستاگرامم - برای ثبت در تاریخ






عكس مال آگوست ٢٠١٥ ست، بعد از توافق هسته اي، وقتي كه داشتم با پرواز لوفتانزا مي رفتم فرانكفورت كه سميه را ببينم! طبق عادت هميشه مجله ي هواپيما را باز كردم و يك هو با اين تصوير مواجه شدم! چهار صفحه عكس و گزارش بود از تهران: امامزاده صالح، بام تهران، بازار...
تهِ دلم خوشحال شدم كه شايد قرار است از اين به بعد پروازهاي به تهران زياد شود، هتل ها پر شود و اين ترس لعنتيِ فرنگي ها از آن تكه از زمين كم شود! 
امروز صبح، دوستِ ايراني كه مهمانانش را ديروز با پرواز ايران اير فرستاد تهران گفت كه به خاطر برداشته شدن تحريم ها پرواز آمستردام-تهران ايران اير مستقيم شده، بي آن توقف يك ساعت و نيمه براي سوخت گيري توي اروپاي شرقي! مي گفت ديروز اولين روز اين پروازهاي مستقيم بود و ايران اير از خوشحالي توي فرودگاه آمستردام شكلات پخش مي كرد!
من؟ خوشحال ترينم! بابتِ تمام اين اتفاقات كوچكِ خوبي كه اميد دارم براي آن تكه از زمين بيافتد و فكر مي كنم به خاورميانه اي كه بخش بزرگي از قلب و ذهنم را پيش خودش نگه داشته! فكر مي كنم به تهران، به اين شهر شلخته ي دوست داشتني و دلم روشن است براي روزهاي خوبِ كم درد... 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*