ریاضیات که فوران کند!

پیش از کشفِ عدد صفر، بشر گمان می‌کرد که عدد یک ابتدای هرچیز است، قرن‌ها طول کشید تا بفهمد که صفر هم ابتدای چیزی نیست و همیشه همه‌چیز خیلی پیش‌تر از آن شروع می‌شود که نقطه‌ی آغاز است.
وردی که بره‌ها می‌خوانند / رضا قاسمی

پیش تر ها همیشه وقتی این عبارت را می دیدم حس ِ عجیبی به من دست می داد و تأکید ِ ذهنم رو ی این بخش بود:
« همیشه همه‌چیز خیلی پیش‌تر از آن شروع می‌شود که نقطه‌ی آغاز است.»

حالا، از دیشب، احتمالاً تا خیلی بعد، هر بار که این را ببینم یاد ِ حسین می افتم و آن پسرک ِ با احتمال ِ بالای 72.5 درصد گِی ِ دانشکده و به وضوح صفر و یک ِ عبارت ِ بالا برایم پررنگ تر خواهد بود از هر چیز! دیشب، حسین موقع ِخریدن ِ چای، علاوه بر خودمان پنج نفر، پسرک را هم شمُرده بود و با این حال دست ِ آخر پنج چای خرید! بعدها معلوم شد که از صفر شمرده بود دوست ِ ریاضیدان ِ Set Theorist  ِ ما!


گاهی فکر می کنم بحث هایی که ما بابت شان اینقدر از ته ِ دل می خندیم، شوخی هایی که توی اکثرشان پای موجودات ِ ریاضیاتی به میان کشیده شده؛ از C*- جبرها و  Full Subcategory ِ کاتگوری ِ Universe  ِ تعریف شده توسط ِافشین گرفته، تا صدق ِ قضیه ی حد مرکزی در مورد ِ بند ِ کفش ِ همایون و "چگونه می توان رادیکال دو تا آدم داشت؟"  Constructed by  حسین، به نظر ِ یک غیر ِ ریاضی خوان که هیچ، به نظر خیلی از هم کلاسی های ریاضی خوانمان هم چرند و بی مزه است و مایِ خندنده به اینها هم یک مُشت آدم ِ خُل-وضع ِ روانی ِ بی مزه ایم! می دانی؟ نکته اش اینجاست که:
 این خُل- وضع بودن به نظرمان کلی هم  خوب و لذت بخش است! کِیف می کنیم اصلاً...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*