بریده کاوش های ذهنِ بیمار٬ به تلنگرِ انتخابات...

چهار سالِ پیش بود که رای دادم به میرحسین. چهار سالِ پیش بود که آخرین بومِ ۵۰ در ۷۰ این سالها را خریدم. چهار سالِ پیش بود که آن آسمانِ آبی را کشیدم روش. چهار سالِ پیش بود که رفتم تبریز. چهار سالِ پیش بود که اس ام اس ها قطع شد. چهار سالِ پیش بود که عکسهای حافظه دوربین پرید. چهار سال پیش بود که ... چهار سالِ پیش بود تقریبا٬ که یک شب یک هویی رفت...


به خودم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*