شعری از یک دوست

"جدایت می کنم
از همه ی آن چه واهمه داری هنوز از دیدار دوباره اش
نمی گذارم دیگر محدوده ی دیدت را اشغال کند
نگاه ات را می گیرم می کشم به آینده
می دوزم اش به تصویر های تهی
حیات ات کش می آید
و فاصله ی میان چیزها را امید پر می کند"

ص. ز.

نظرات

  1. 2بند اولش زیبا تصویر شده بود
    اما مابقی اش پیامبرانه بود....

    پاسخحذف
  2. کاش می گفت : "نگاهت را می گیرم می کشم به اکنون "

    پاسخحذف
  3. فاصله ی میان چیزها را امید پر می کند.


    چه نتیجه ی خوبی. :)

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*