عاشقیت به هر قیمت؟

نوشته بود:

" صدات از بخارِ یک «ها» نرمتر بود. شبنم می‌شد و می‌نشست روی لب‌هات. لب‌هات از كاسبرگ ِ لاله و اركيده لطيف‌تر بود. مرزهای منعطفی بودند كه بايستی لب ِ پياده درمی‌نورديد آدم. "

گاهی وقتها فکر می کنم باید برای نویسنده ها و شعرا دوره های گیاه شناسی و جانور شناسی ترتیب داد. آخر می دانی؟ لاله و ارکیده (حداقل انواع ِ قابل ِ دسترسی اش) که کاسبرگ ندارند. اصلا من عاشق ِ همین گلبرگهاشان شده ام که یکسره از ساقه ریشه گرفته اند.


نظرات

  1. :-)) خیلی باحال بود. ضمنن بخش لطیف گل که معمولاً برای تشبیه لطافت چیزی به اون اشاره میکنند گلبرگه نه کاسبرگ. بعضی از گلها کاسبرگهاشون اصلاً لطیف نیست.
    ولی از اینجاش خوشم اومد: "مرزهای منعطفی بودند كه بايستی لب ِ پياده درمی‌نورديد آدم".

    پاسخحذف
  2. یعنی عاشقتم فاطمه! P:

    حالا یه نویسنده خواسته یه چیزی به محبوبش گفته باشه، باید اینجوری ضایعش کنی؟!

    قشنگ می تونم تصورت کنم اگه یه مادر مرده ی بی نوا یه روز برگرده اینو به تو بگه برگردی بگی:

    بله بله! شرمنده ها! منتها لاله و ارکیده کاسبرگ ندارند! رجوع شود به مقاله ی شماره فلان ِ فلان!

    خیلی ...ری دوست ناز روانیم! >D:<

    پاسخحذف
  3. گلبرگهایی که یکسره از ساقه ریشه گرفته اند... خوب می نویسی ها! ;)

    پاسخحذف
  4. هر کس نظری دارد اما نظر من به نظر دوست نزدیک تر است.

    پاسخحذف
  5. D:
    از دست تو! اگر من اين جمله ها را مي شنيدم آنقدر خوش خوشان مرگ مي شدم كه عمراً اين چيزها به كله ام خطور نمي كرد
    عكس ها بسيار زيبا ند.

    پاسخحذف
  6. امید باقری،

    منظورت چیست، یعنی نباید گفت که لاله و ارکیده کاسبرگ ندارند؟
    البته من هم که به خود نویسنده نگفتم. بنده گفتم تا نویسندگان دیگر حواسشان باشد که خیلی ماجرا تخیلی نشود.البته با توجه به کامنت ِ ماری، گویا معمولا محبوبان ِ فوق الذکر چنان ذوق مرگ می شوند که به کاسبرگ و گلبرگ و اینها توجه نمی نمایند!خلاصه اینکه بنده به واسطه ی علاقه ی شدید به ارکیده و لاله چنین پستی را نوشتم. وگرنه که ...

    پاسخحذف
  7. ماری،

    بله بله! خیلی خوب اند! :دی
    یاد ِ پارسال افتادم و آن شاخه گل ِ ارکیده ی بنفش. یاد ِ تو که خوشحال بودی از اینکه من باعث شده بودم بعد از چند وقت به گلبرگ های یک گل از نزدیک دقت کنی!

    پاسخحذف
  8. من این دقتو خیلی دوست دارم. این جوری آدما دقت میکنن هر چیزی رو به اسم احساس دستمالی نکنن.

    پاسخحذف
  9. مرسی آرمیتا! :)
    دلم برات تنگ شده! خوشحالم که هنوز م یخوانیم! ;)

    پاسخحذف
  10. خواهش دارم.
    من منتظرم که بیام شیرینی بخورما! قول میدم ازین گل های بی کاسبرگ بیارم :)

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

"For a moment almost too brief to matter, this made sense"

از روزها

در لحظه‌ی خاصی از درد هیچ‌کس نمی‌تواند کاری برای آدم انجام بدهد. رنج همیشه تنهاست.*